شهیدحسین شکوهی
|خانه
جهنم
توسط محدثه شكوهي in آموزش صحیح نماز

بر اساس باورهای اسلامی، به دوزخ جهنم گفته می‌شود. جهنم هفت طبقه دارد[نیازمند منبع] و هر چه پایین‌تر، جای افراد بدتر. عذاب‌های دوزخ هم روحی هستند هم جسمی. برخی جهنمیان همیشه در آنجا می‌مانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده می‌شوند و به بهشت می‌روند.[۱] تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.[۲] گناهان برخی کسان چنان سنگین است که در آن جاودانه می‌شوند.[۳] جهنم جای عمل نیست و بنابر این نمی‌توان در آنجا با عمل صالح خویش را از عذاب رهانید.[۴]

علی بن ابی‌طالب در خطبه‌ای در مورد ضرورت یاد قیامت و عذاب الهی چنین می‌گوید:

مردم! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانهٔ اصلی شما نیست و به جمع‌آوری زاد و توشه فرمان داده شدید.

آگاه باشید این پوست نازک تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خود رحم کنید. شما مصیبت‌های دنیا را آزموده‌اید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرورفته، یا در زمین‌خوردن پایش مجروح شده، یا ریگ‌های داغ بیابان او را رنج داده، دیده‌اید که تحمل ان مشکل است؟ پس چگونه می‌شود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگ‌های گداخته، هم‌نشین شیطان باشید؟ آیا می‌دانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعله‌ها بر روی هم می‌غلتند و یکدیگر را می‌کوبند؟ و آنگاه که برآتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه می‌کشد؟ ای پیر سالخورده، که پیری وجودت را گرفته‌است، چگونه خواهی بود آن گاه که طوق‌های آتش به گردن‌ها انداخته شود و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد چنان‌که گوشت دست‌ها را بخورد؟[۵]

جعفر صادق در مورد جهنم چنین می‌گوید: آتش دنیا یک بخش از ۷۰ بخش آتش جهنم است، آتش جهنم ۷۰ بار با آب خاموش شده سپس شعله‌ور گردیده تا به آتش دنیا تبدیل گشته است و اگر چنین نبود هیچ انسانی طاقت تحمل آتش را نداشت![۶] جهنم (Gehenna) نام دره ای است در نزدیکی اورشلیم (بیت المقدس) که در جنوب کوه صهیون واقع است. Gey Ben Hinom St[۷] در روایت دیگری از امام علی نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده است:

  1. هاویه
  2. سعیر
  3. جحیم
  4. سقر
  5. حطمه
  6. لظی
  7. جهنم[۸]

«اولین طبقه جهنم، هاویه است و آخرین و پایین‌ترین طبقه آن درک است .» در بعضی روایات عکس آن هم ذکر شده است.

محتویات

  • ۱ سقر
  • ۲ دوزخ وعذابها
  • ۳ جستارهای وابسته
  • ۴ منابع

سقر

سقرطبقه آخر (هفتم) جهنم است و جایگاه منافقین است.
سقر بدترین و ژرفترین طبقات جهنم است و از جمله آتش هاویه است به گونه‌ای که در روایت مشهوری آمده است که جبرئیل خدمت رسول خدا (ص) بود ناگهان صدای مهیبی به گوش رسید، پیغمبر گرامی (ص) پرسید این چه صدایی است؟ عرض شد یا رسول‌الله، هفتاد سال پیش سنگی را در یکی از چاه‌های جهنم انداختند که هم اکنون به انتهای ان رسید. در معنای این روایت فرمودند که بعضی از انسان‌ها در دنیا راه دوزخ را می‌پیمایند و پس از این هفتاد سال عمر به اعماق دوزخ می‌رسند. یعنی، این سنگی که به قعر دوزخ رسیده و چنین صدای مهیبی از خود به جای گاشته است، دل چون سنگ انسانی است که در اثر ارتکاب معاصی و غفلت از پروردگار، سخت و ظلمانی شده و به ژرفنای دوزخ افکنده شده است.[۹]


سوره قمر ۴۸

یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ

در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده می‌شوند (و به آنها گفته می‌شود:) بچشید آتش دوزخ را!

سوره مدثر ۲۶–۲۷–۴۲

سَأُصْلِیهِ سَقَرَ

(امّا) بزودی او را وارد سَقَر [= دوزخ] می‌کنم!

وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ

و تو نمی‌دانی «سقر» چیست!

مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ

چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!

تفسیر المیزان

[مقصود از توصیف سقر به اینکه” لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ …] و در جمله” لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ” به خاطر اینکه نفی مطلق است، و مقید نکرده که چه چیزی را باقی نمی‌گذارد و رها نمی‌کند، اقتضاء دارد که مراد از آن را این بگیریم که سقر هیچ چیزی از آنچه او به دست آورده باقی نمی‌گذارد و همه را می‌سوزاند و احدی را هم از آنهایی که در آن می‌افتند از قلم نینداخته همه را شامل می‌شود، به خلاف آتش دنیا که بسیار می‌شود بعضی از چیزها که در آن می‌افتد نمی‌سوزاند، و اگر مثلاً انسانی در آن بیفتد پوست ظاهری و صفات جسمیش را می‌سوزاند، و به روح او و صفات روحیش نمی‌رسد اما سقر احدی از کسانی که در آن می‌افتند باقی نمی‌گذارد بلکه همه را فرا می‌گیرد، زیرا خداوند فرموده:” تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی”[۱۰] و وقتی آنها را فرا گرفت چیزی از روح و جسمشان را باقی نمی‌گذارد بلکه همه را می‌سوزاند هم چنان‌که فرموده: «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَةِ».[۱۱] ممکن هم هست منظور این باشد که احدی را زنده نمی‌گذارد، و احدی را نمی‌میراند، در این صورت در معنای آیه زیر خواهد بود که می‌فرماید: «الَّذِی یَصْلَی النَّارَ الْکُبْری ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی».[۱۲]

دوزخ وعذابها

اسامی دوزخ- درقرآن کریم برای دوزخ۷نام آمده است که درروایات ازانهابه هفت دریاطبقه سخن رفته است وهرگروهی ازیک درواردویادران سکنی می‌گزینند. هاویه دراسفل‌السافلین مکان منافقان-جحیم برای مشرکان-سقر برای مجوسان-حطمه برای یهودیان-سعیر برای صابئین-لظی برای ترسایان-وبالاخره جهنم برای گناهکاران اهل توحید[۱۳] و[۱۴]

یک:عذابهای جسمانی دوزخ

درقرآن کریم ازعذابهای دوزخ بشرح زیریادشده است

شدت عذابها-اتش دائمی-غذاهاونوشیدنیهای مرگبارمانندزقوم حمیم غسلین ضریع غساق صدید مهل ولباسهائی چون صهر مقامع سرابیل وقطران-بادکشنده-سایه سوزان-کندن پوست-زندان وزنجیر-اب داغ-اتش ازبالاوپائین واطراف-قصدخروج کننددوباره بازگردانده می‌شوند-هیزم آتش سنگ وانسانست-ازدلهااتش برمی‌خیزد-اتشی طلب کننده باصدای وحشتناک ومتحرک

دو:عذابهای روحانی دوزخ

غم واندوه-حسرت-تحقیر-دوری ازرحمت خدا-رویت بهشتیان-جاودانگی عذاب-اجازه سخن گفتن داده نمی‌شود-بدرخواست آنان پاسخی داده نمی‌شود - هرزمان که قصد خروج ازاتش را دارنددوباره برگردانده شوند.[۱۵] و[۱۴]

نظر دهید »
بهشت
توسط محدثه شكوهي in آموزش صحیح نماز

بهشت 

 

در بهشت, باغهاى وسيع به پهناى آسمانها و زمين 1
و پوشيده از انواع درختها با همه گونه ميوه رسيده و در دسترس 2
و ساختمانهاى با شكوه 3
و نهرهاى آب زلال 4
و شير و عسل و شراب طهور 5,
و از چيزى كه مورد ميل و رغبت بهشتيان باشد 6
و فوق خواسته اى آنان وجود دارد7.

بهشتيان با لباسهاى حرير و پرنيان و انواع زينتها آراسته 8
و رودر روى يكديگر بر تختهاى مرصع و بسترهاى نرم, تكيه مى دهند 9
و به حمد و سپاس الهى مى پردازند 10
و سخن بيهوده اى بر زبان نمىآورند و نمى شنوند 11.
نه سرما ايشان را مىآزارد و نه گرما 12 ;
نه رنج و خستگى و ملالى دارند 13
و نه ترس و اندوهى 14,
و نه در دل, كينه و كدورتى 15.

پيش خدمتان زيبا در اطرافشان حركت مى كنند 16
و جامهاى شراب بهشتى به آنان مى نوشانند كه لذت و نشاط زايد الوصفى مى بخشد و هيچ گونه آفتى ندارد 17
و از انواع ميوه ها و گوشت مرغان, تناول مى كنند 18
و از مصاحبت همسران زيبا و مهربان و ناآلوده بهره مى برند 19.

و از همه بالاتر, از نعمت روحى رضوان الهى برخرودار مى شوند 20
و لطفهايى را از پروردگارشان دريافت مى دارند كه ايشان را غرق سرور مى سازد و هيچ كس نمى تواند تصورى از مرتبه آن سرور, داشته باشد 21.
و اين سعادت بى مانند و نعمتهاى وصف ناشدنى و رحمت و رضوان و قرب الهى براى هميشه ادامه خواهد يافت 22
و پايانى نخواهد داشت. 23.


دوزخ

دوزخ, جايگاه كافران و منافقاتى است كه هيچ نور ايمانى در دلهايشان وجود ندارد24,
و گنجايش آن, چنان است كه پس از دربرگرفتن همه تبهكاران, باز هم ((هل من مزيد))مى گويند 25!
سراسر آتش است و آتش, عذاب است و عذاب!!

شعله هاى آتش از هر سو زبانه مى كشد و صداى گوش خراش و خشم آلود آنها بر وحشت و اضطراب مى افزايد26
قيافه ها عبوس و درهم كشيده و سيه و زشت و چروكيده است 27
و حتى در چهره فرشتگان دوزخيان هم اثرى از مهر و عطوفت و نرمى ديده نمى شود. 28.
دوخيان با غل و زنجير و بندهاى آهنين, بسته شده اند 29
و آتش, سراپاى آنان را فرا گرفته, 30
و خودشان آتش گيره آنند 31.

در فضاى دوزخ جز آه و ناله و ضجه و فرياد دوزخيان و نهيب دوزخبانان, صدايى به گوش نمى رسد. 32,
و بر سرو روى تبهكاران, آب جوشان مى ريزند كه اندرون آنان را نيز ذوب مى كند 33
و هرگاه از فرط عطش و التهاب, درخواست آب كنند, آب داغ و آلوده و گنديده اى به آنان داده مى شود كه آن را با حصر و ولع مى نوشند34,
و غذايشان از درخت ((زقوم)) است كه از آتش مى رويد و خوردن آن بر سوزش اندرونشان مى افزايد35,
و لباسشان از ماده سياه و چسبنده اى است كه خود, موجب غذابشان مى گردد 36
و هم نشينان شياطين و جنيان گنهكارند كه آرزوى دورى از آنان را مى كنند.37,
و نسبت به يكديگر نيز لعن و نفرين مى فرستند. 38
همين كه بخواهند زبان عذرخواهى به درگاه الهى گشايند فرمان دورباش و ساكت باش, خاموششان مى كند39,
پس به دوزخبانان پناه مى برند كه شما از خدا بخواهيد كه اندكى از عذاب ما بكاهد, پاسخ مى شنوند: مگر خداى متعال, پيامبرانش را مبعوث نفرمود و حجت را بر شما تمام نكرد؟ 40
بار ديگر, درخواست مرگ مى كنند و جواب مى شنوند كه شما براى هميشه در دوزخ خواهيد ماند .41 و با اينكه مرگ از هر سوى بر ايشان مى بارد نمى ميرند 42
و هر چه پوست بدنشان بسوزد بار ديگر پوست نوى مى رويد و عذابشان ادامه مى يابد.43.

از بهشتيان درخواست اندكى آب و خوراك مى كنند و پاسخ مى شنوند كه خداى متعال نعمتهاى بعشتى را بر شما حرام كرده است. 44
و بهشتيان از آنان مى پرسند: چه چيز موجب بدبختى شما شد و به دوزختان كشاند؟ مى گويند: ما اهل نماز و عبادت خدا نبوديم و به مستمندان كمك نمى كرديم و با تبهكاران هم سو مى شديم و روز قيامت را تكذيب مى كرديم. 45
آنگاه به ستيز با يكديگر مى پردازند 46, گمراه شدگان به گمراه كنندگان مى گويند: اين شما بوديد كه ما را گمراه كرديد, آنان پاسخ مى دهند: شما به دلخواه از ما پيروى كرديد. 47
زير دستان به زبردستان مى گويند: اين شما بوديد كه ما را به اين بدبختى كشانديد, آنان پاسخ مى دهند: مگر ما به زور, شما را از راه راست بازداشتيم؟ 48
سرانجام, به شيطان مى گويند: اين تو بودى كه موجب گمراهى ما شدى, و او پاسخ مى دهد: خدا به شما وعده راستين داد و نپذيرفتيد, و من وعده دروغ دادم پذيرفتيد, پس به جاى سرزنش من, خويشتن را سرزنش كنيد, و امروز هيچ كدام نمى توانيم به فرياد ديگرى برسى. 49
و بدين سان, چاره اى جز تن دادن به كيفر كفر و نافرمانى خودشان نمى بينند و جاودانه در عذاب مى مانند. 50


پی نوشتها :
=========
1ـ آل عمران 133/, حديد 21/.
2ـ الحاقة 23/, الدهر 14/, نباء 32/.
3ـ توبة 72/, فرقان 75/, زمر 20/, سباء 37/.
4ـ بقرة 25/, آل عمران 15/, و دهها آيه ديگر.
5ـ محمد (ص) 15/, دهر 6/, 18, 21, مطففين 28/.
6ـ نحل 31/, فرقان, 16/, زمر 34/, فصلت 31/, شورى 22/, زخرف 71/.
7ـ ق 35/.
8ـ كهف 31/, حج 23/, فاطر 33/, دخان 53/, دهر 21/, اعراف 32.
9ـ حجر 48/, كهف 31/, صافات 44/, طور 20/, الرحمن 54/, 76, واقعة 15/ـ16, غاشية 13/ـ16, يس 56/.
10ـ اعراف 43/,يونس 10/, فاطر 34/, زمر 74/.
11ـ مريم 62/,, نباء 35/, غاشية 11/.
12ـ دهر 13/.
13ـ فاطر 35/, حجر 48/.
14ـ اعراف 35/, 49, فصلت 31/, زخرف 68/, احقاف 13/.
15ـ اعراف 43/, حجر 47/.
16ـ طور 24/, واقعة 17/, دهر 19/.
17ـ طفات 45/ـ47, ص 51/, طور 23/, زخرف 71, واقعة 18ـ19, دهر 5/ـ6, 15ـ 19, نباء 34/, مطففين 25/ـ28.
18ـ ص 51/, طور 22/, الرحمن 52/, 68, واقعة 20/ـ21, مرسلات 42/, نباء 32/.
19ـ بقرة 25/, آل عمران 15/, نساء 57/, صافات 48/ـ49, ص 52/, زخرف 70/, دخان 54/, طور 20/, الرحمن 56/, 70ـ 74, واقعة 22/ـ 23,34, 37, نباء 33/.
20ـ آل عمران 15/, توبة 21/, 72, حديد 20/, مائدة 119/, مجادلة 29/, بينة 8/.
21ـ سجدة 17/.
22ـ بقرة 25/ـ82, آل عمران 107/, 36 ـ 198, نساء 13, 57, 122, مائدة 85/ ـ 119, اعراف 42, توبة 22/, 72, 89, 100, يونس 26/, هود 23/,108, ابراهيم 23/, حجر 48/, كهف 3/ـ108, طة 76, انبياء 102/, مؤمنون 11/, فرقان, 16/,76, عنكبوت 58/, لقمان 9/, زمر 73/, زخرف 71/, احقاف 14/, ق 34/, فتح 5/, حديد 12/, مجادله 22/, تغابن 9/, طلاق 11/, بينة 8/.
23ـ دخان 56/, (فصلت 8/, انشقاق 25/, تين 6/).
24ـ نساء 140/ و دهها آية ديگر.
25ـ ق 30/.
26ـ هود 106/, انبياء 100/, فرقان 12/, ملك 7/ـ8.
27ـ آل عمران 106/, ملك 27/, يونس 27/, مؤمنون 104/, زمر 60/.
28ـ تحرير 6/.
29ـ رعد 5/, ابراهيم 49/, سباء 33/, غافر 71/, 72, الحاقة 32/, دهر 4/.
30ـ ابراهيم 50/, فرقان13/, انبياء 39/, همزة 6/ـ7.
31ـ بقرة 24/, آل عمران 10/, انبياء 98/, جن 15/, تحرير 6.
32ـ فرقان 13/ـ14, انشقاق 11/.
33ـ حج 19/, 20, دخان 48/.
34ـ انعام 70/, يونس 4/, كهف 29/, واقعة 42/ـ44ـ55, محمد 15/.
35ـ صافات 62/, 66, ص 57/, دخان 45/ـ46, واقعة 52/ـ53, نباء 25/, غاشية 6/ـ7.
36ـ ابراهيم 50/, حج 19/.
37ـ زخرف 38/, 39, شعرا, 94/ـ95, ص 85.
38ـ اعراف 38/ـ39, عنكبوت 25/, احزاب 68/, ص 58/ـ64.
39ـ مؤمنون 108/, روم 57/, غافر 542/, مرسلات 35/ـ36.
40ـ غافر 49/ـ50.
41ـ زخرف 77/.
42ـ ابراهيم 77/, طة 74, فاطر 36/.
43ـ نساء 56/.
44ـ اعراف 5/.
45ـ مدثر 39/ـ47.
46ـ ص 59/ـ64.
47ـ اعراف 38/ـ39, صافات 27/ـ33, ق 27/ـ28.
48ـ ابراهيم 21/, سباء 31/ـ33.
49ـ ابراهيم 22/.
50ـ بقرة 39/,81,162,257,275, آل عمران 883, 166, نساء 169/, مائدة 37/, 80, انعام 128/, اعراف 36/, توبة 17/, 63, 68, يونس 27/, 52, هود 107, رعد 5/, نحل 29/, كهف 108/, طه 101, سجدة 20/, مؤمنون 103, احزاب 65/, زمر 72/, غافر 76/, زخر 74/, مجادلة 17/, تغابن 10/, جن 23/, بينة 6/.

محمد تقى, مصباح يزدى, آموزش عقايد

نظر دهید »
قیامت
توسط محدثه شكوهي in آموزش صحیح نماز

نام‌های قیامت
در قرآن، حدود ۷۰ نام و وصف درباره قيامت آمده است که معروف‌ترین آنها عبارت‌اند از: «يوم الساعة، يوم القيامة، اليوم الاخر، يوم الحساب، يوم الدين، يوم الجمع، یوم الفصل، يوم الخروج، يوم الموعود، يوم الخلود، يوم الحسرة، یوم التغابن، يوم البعث.[۱] به علاوه اینکه به قیامت، «قیامت کبری» نیز گفته می‌شود، در برابر قیامت صغری یا همان برزخ که بلافاصله پس از مرگ انسان آغاز می‌گردد و تا زمان قیامت کبری ادامه دارد.[۲]

مقدمات و نشانه‌های قیامت
نوشتار اصلی: نشانه‌های قیامت
اتفاقاتی قبل از روز قیامت روی می‌دهد که به آنها اشراط الساعة نیز گفته می‌شود. قرآن کریم به برخی از این نشانه‌‌ها اشاره کرده است:

متلاشى شدن كوه‏‌ها [۳]
روان شدن درياها [۴]
زلزله‌هاى عظيم و ويرانگر [۵]
تاريک شدن خورشيد [۶]
تاريک شدن ماه [۷]
تاريک شدن ستارگان [۸]
شكافتن آسمان [۹]
دمیده شدن صور اسرافیل [۱۰]
مرگ تا قیامت
احتضار
سکرات موت
قبض روح
تشییع جنازه
غسل و نماز میت
کفن و دفن میت
تلقین میت
شب اول قبر
نماز شب اول قبر
عذاب قبر
زیارت قبور
توسل به مردگان
برزخ
نفخ صور
قیامت
مواقف قیامت
میزان
شفاعت
پل صراط
بهشت یا جهنممفاهیم وابسته
معاد
عزرائیل
بدن برزخی
حیات برزخی
تجسم اعمال
خلود

 

زمان قیامت
فقط خداوند از زمان فرارسیدن روز قیامت اطلاع دارد؛ به همین دلیل، فرارسیدن قیامت، ناگهانی است، به گونه‌ای که بسیاری در غفلت به سر می‌برند.

يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‏ (ترجمه: درباره قيامت از تو مى‏‌پرسند كه در چه وقت واقع مى‌‏شود؟ بگو: «واقعه‌‏اى بس عظيم در آسمان‌ها و زمين است و فقط پروردگار مى‌‏داند و جز او كسى وقتش را نمى‌‏داند و به طور ناگهان مى‌‏آيد،» چنان از تو مى‏‌پرسند كه گويى از وقوع آن خبر دارى، بگو: «علم آن نزد خداست، ولى بيشتر مردم نمى‌‏دانند.».)[ اعراف–۱۸۷.]

عدم آگاهى از زمان وقوع رستاخيز، در کنار ناگهانى‌بودنش، با توجه به عظمتش سبب مى‏‌شود هيچ‌گاه مردم قيامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به اين ترتيب خود را براى نجات در آن آماده سازند، و اين عدم آگاهى اثر مثبت و روشنى در تربيت نفوس و توجه آنها به مسئوليت‌ها و پرهيز از گناه خواهد داشت.[۱۱]

مکان قیامت
بر اساس آیات قرآن، در روز قيامت، همه مردگان، به طور ناگهانى و به يك‏باره، با قدرت پروردگار دوباره زنده می‌شوند، از قبرها بيرون آمده، در صحراى محشر جمع می‌شوند و به حساب آنان رسيدگى مى‏‌شود. مكان حضور و حساب‏رسى آنان در فضایی است که واقعیت آن چندان برای ما روشن نیست. اما بر اساس آیات قرآن کریم، این نکته مشخص است که آسمان و زمین در آن زمان تغییر می‌کند. فضایی دیگر(که بنابر برخی نظرات، غیر مادی است) ایجاد می‌شود که قیامت در آن تشکیل می‌شود و مخلوقات در محضر الهی حاضر می‌شوند. قرآن کریم به این تبدیل زمین و آسمان بدین صورت اشاره کرده است:

يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّموَاتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْوَ حِدِ الْقَهَّارِ‏ (ترجمه: در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمان‌‏ها [به آسمان‌‏هاى ديگر] تبديل مى‌‏شوند و آنها در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى‏‌گردند.)[ ابراهیم–۴۸.]
مقدار قیامت
در قرآن در مورد مقدار روز قیامت دو آیه وجود دارد: هزار سال[۱۲] و پنجاه هزار سال[۱۳] که بر اساس روایتی از امام صادق(ع) قیامت، پنجاه موقف و ایستگاه دارد که عبور از هر موقف، هزار سال طول می‌کشد.[۱۴]

رخدادهای قیامت
زنده شدن انسان‌ها
قرآن مجيد در آيات زيادى، چگونگى زنده‌شدن انسان در روز قيامت را بيان كرده است. در آیه ۶۸ سوره زمر بیان می‌کند که با یک بار دمیده شدن در صور اسرافیل، تمام بندگان می‌میرند مگر کسانی که خدا بخواهد. آنگاه، بار دیگر در صور دمیده می‌شود و ناگهان همگی برخواسته و در انتظار محاسبه می‌مانند.

وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُون‏ (ترجمه: در صور كه دميده شود، آسمانيان و زمينيان بيهوش مى‌‏شوند مگر آنها كه خدا بخواهد و چون بار ديگر در آن دميده شود ناگهان به پا خيزند و درنگرند.)[ الزمر–۶۸.]
حسابرسی
مهم‌ترین کار در قیامت، بررسی اعمال بندگان و محاسبه آنها است. این بررسی بر اساس قوانینی است که در قالب آموزه‌های اعتقادی و عملی(احکام) توسط پیامبران به مردم ابلاغ شده است. هر کسی مسئول عملکرد خود است و هیچ کس، نمی‌تواند بار گناه کسی را به دوش بکشد[۱۵] و به هیچ کس ظلمی نخواهد شد.

یک سری امور در حسابرسی اعمال مطرح است که عبارت‌اند از:

سوال‌های قیامت: در قیامت از چند چیز سؤال می‌شود که قرآن به برخی از آنها اشاره کرده است:
نعمت ‏های مادی و معنوی خداوند[۱۶]
از مجرمان درباره گناهان اعتقادی، عملی و اخلاقی؛ [۱۷]
از مشرکان درباره رفتارشان با پیامبران[۱۸]
در مورد دختران زنده به گور شده[۱۹]
در مورد عُمر
در مورد مال
در مورد اعمال و رفتار
در مورد محبت اهل ‏بیت
پیامبر اکرم در این زمینه می‌فرماید:

در قیامت هیچ بنده‌ای قدم از قدم بر نمی‌‏دارد تا از چهار چیز سؤال شود: از عمرش که در چه راهی تمام کرده؟ و از مالش که از کجا جمع ‏آوری نموده و در چه راه مصرف کرده است؟ و از عملش که چه کاری انجام داده؟ و از محبت ما اهل‏‌بیت!
اعمال نیک غیر مسلمانان: اعمال افرادی که به خداو آخرت ایمان دارند و با انگیزه تقرب و نزدیکی به خداوند آنرا انجام داده‌اند، مورد قبول قرار می‌گیرد و ثواب و پاداش به آن عطا می‌شود. اما غیر مسلمانانی که به خدا و آخرت ایمان دارند و عمل خیری را به قصد تقرب انجام می‌دهند، در صورتی که در ایمان نیاوردن تقصیری نداشته باشند، از اعمال خیر خود که ربطی به ایمان ندارد، بهره‌مند می‌شوند. ولی اگر در ایمان نیاوردند تقصیر داشته باشند؛ یعنی با اسلام و آموزه‌های آن آشنا بوده ولی بدون دلیل و تنها به جهت تعصب و لجاجت از قبول آن سرباز زده باشد، تمام آن اعمال خیر به هدر خواهد رفت.[۲۰]
وضعیت مستضعفان: منظور از مستضعفان، افرادی هستند که از نظر فکری یا بدنی یا اقتصادی آن چنان ضعیف‏‌اند که قادر به شناسایی حق از باطل نشوند و یا این‏که با تشخیص عقیده صحیح، بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی و یا محدودیت‏ هایی که محیط بر آنها تحمیل کرده، قادر به انجام دادن وظایف خود به طور کامل نباشند و نتوانند مهاجرت کنند. به عنوان مثال، کسی که در سرزمینی قرار دارد که اکثریت آنان کافرند و قدرت به دست آنان است و عالم دینی هم وجود ندارد که معارف دین را به آنها برساند و یا محیط کفر و ترس اجازه نمی‌‏دهد به آن معارف عمل کنند و از سوی دیگر قدرت بیرون آمدن از آن‏جا و رفتن به محیط اسلام را هم ندارند و یا این‏که اصلًا به ذهنش خطور نکرده که دینِ حقّی وجود دارد. چنین کسانی، مشمول عفو و بخشش خداوند قرار می‌گیرند و به دوزخ نمی‌روند.[۲۱]
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرّجَالِ وَالنّسَآءِ وَالْوِلْدَانِ لَایسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلَا یهْتَدُونَ سَبِیلًا‏ (ترجمه: مگر آن مردان و زنان و کودکان فرودستی که چاره‏جویی نتوانند و راهی نیابند.)[ نساء–۹۸.]
وضعیت دیوانگان: دیوانگان نیز تا زمانی که در این دنیا عقل ندارند و توان تشخیص حق را ندارند، تکلیف ندارند و در آخرت مورد بازخواست قرار نخواهند گرفت، زیرا یکی از شرایط تکلیف، عقل است. امام صادق(ع) در روایتی بیان می‌کند:
خداوند در قیامت در حساب بندگان به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است، دقت و سخت‏گیری می‌کند. [۲۲]
وضعیت بچه‌ها و خردسالان: کسانی که در کودکی و زمانی که هنوز توان تشخیص حق از باطل را نیافته‌اند و پدر و مادرشان مسلمان بوده‌اند، به والدین خود ملحق شده و به بهشت می‌روند:
وَ الَّذینَ ءامَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذرّیتُهُمْ بإِیمن أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرّیتُهُمْ‏ (ترجمه: و آنها که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروی از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندان‏شان را [در بهشت‏] به آنها ملحق می‌‏کنیم.)[ طور–۲۱.]
نحوه برخورد خداوند با فرزندانی که والدین آنها کافر هستند، مشخص نیست، هرچند به اعتقاد شیعیان و بر اساس آیات قرآن کریم، قطعا عذاب نخواهند شد؛ زیرا عذاب در صورتی است که پیام خداوند به شخص رسیده باشد و او در حالی که به سن تکلیف رسیده و عقل دارد، با اختیار خود با دستور خداوند مخالفت کند. بنابراین، کسی که در کودکی از دنیا می‌رود، تکلیفی نداشته تا به جهنم برود.[۲۳]

رستاخیز حیوانات
از برخی آیات[۲۴] و روایات استفاده می‌شود که حیوانات نیز مانند انسان‌ها در روز قیامت برانگیخته می‌شود و به اندازه آگاهی و مسئولیتشان، حسابرسی می‌شوند. البته برخلاف انسان‌ها که بعد از حسابرسی به بهشت یا جهنم می‌روند، حیوانات پس از حسابرسی و اجرای عدالت در حق آنها، دوباره می‌میرند و خاک می‌شوند؛ یعنی اگر ستمی کرده باشند، در صحنه قیامت قصاص می‌شوند.

در حدیثی از ابوذر غفاری نقل شده روزی در محضر پیامبر بودند و در پیش روی آنان، دو بز به یکدیگر شاخ می‌زدند. حضرت از آنان پرسید: می‌‏دانید چرا اینها به یک‏دیگر شاخ زدند؟ حاضران گفتند: نه حضرت فرمود: اما خدا می‌‏داند چرا؟ و به زودی در میان آنها داوری خواهد کرد. [۲۵]

نامه اعمال
نوشتار اصلی: نامه اعمال
تمام اعمالی که هر انسان در طول زندگی خود انجام داده، در چیزی ثبت می‌شود که به نامه اعمال معروف است. این کتاب به اندازه‌ای دقیق و گویاست که کسی نمی‌تواند آن را انکار کند.[۲۶]

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَ‌ى الْمُجْرِ‌مِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ‌ صَغِيرَ‌ةً وَلَا كَبِيرَ‌ةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرً‌ا ۗ وَلَا يَظْلِمُ رَ‌بُّكَ أَحَدًا‏ (ترجمه: و كارنامه [عمل شما در ميان‌] نهاده مى‌شود، آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مى‌بينى، و مى‌گويند: «اى واى بر ما، اين چه نامه‌اى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اينكه همه را به حساب آورده است.» و آنچه را انجام داده‌اند حاضر يابند، و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى‌دارد.)[ الکهف–۴۹]
طبق آیات قرآن [۲۷] نامه اعمال افراد نیکوکار به دست راستشان داده می‌‏شود و نامه اعمال افراد بدکار به دست چپ‏شان.

تجسم اعمال
نوشتار اصلی: تجسم اعمال
منظور از تجسم اعمال این است که آن چه انسان در این جهان انجام داده است، در جهان دیگر، به صورتی متناسب با آن جهان نمایان می‌شود. به عبارت دیگر: پاداش ‏ها وکیفرها، نعمت ‏ها و سختی‌ها، واقعیت اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده است و در زندگانی اخروی، حقیقت آن نمایان شده است. بر این اساس، عملی که انسان انجام می‌دهد دو صورت دارد. یک شکل دنیایی که ما آن را مشاهده می‌‏کنیم و یک صورت اخروی که هم اکنون نمایان نیست. در روز رستاخیز پس از تحولاتی که صورت می‌گیرد، واقعیت اخروی اعمال نمایان می‌شود شکل دنیای از بین می‌رود و باعث لذت و شادی صاحب عمل یا آزار و اندوه وی می‌گردد. بنابراین، بر اساس این دیدگاه، جزای اعمال هر انسانی عین اعمال او خواهد بود.

یوْمَ تَجِدُ کلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ‏ (ترجمه: روزی که هر انسانی هر کار نیکی که انجام داده است، نزد خود حاضر می‌‏یابد و هر کار بدی را که انجام داده است نیز، حاضر و آماده می‌‏یابد.)[ آل عمران–۳۰.]
گواهان
نوشتار اصلی: شاهدان قیامت
در روز قیامت که انسان‌ها برای حسابرسی اعمال و پاداش و جزای متناسب جمع می‌شوند، به غیر از نامه اعمال، گواهانی وجود دارند که شاهد اعمال ما بوده و در صحرای محشر شهادت می‌دهند. بر اساس متون دینی، اعمال ما شاهدانی دارد که عبارتند از:

خداوند متعال[۲۸]
پیامبران و به خصوص پیامبر اکرم(ص) [۲۹]
امامان معصوم(ع)[۳۰]
فرشتگان[۳۱]
زمین[۳۲]
اعضاو جوارح بدن[۳۳]
زمان.[۳۴]
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی‏ عالِمِ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ فَینَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ  (ترجمه: بگو: «‌عمل کنید که خدا و رسولش و مؤمنان ناظر اعمال شما خواهند بود و به زودی به سوی کسی باز می‌‏گردید که دانای پنهان و آشکار است و شما را از کردارتان خبر می‌دهد.)[ توبه–۱۰۵.]
میزان اعمال
در روز رستاخیز اعمال انسان با وسیله خاصی سنجیده می‌‏شود، نه با وسیله‌ای شبیه ترازوهای دنیایی.[۳۵] این سنجش نیز به معنای سنجیدن و مقایسه اعمال هر فرد با یک الگو و میزان است. بر اساس روایات، مراد از میزان، اعمال پیامبران، امامان و افراد صالح می‌‏باشند که در روز قیامت، اعمال بقیه بندگان با اعمال این بزرگان سنجیده و مقایسه می‌شود و به هر اندازه اعمال انسان‏‌ها شباهت و نزدیکی به عقاید و ویژگی‌ها و اعمال آنان داشته باشد میزان عمل‏شان سنگین‏تر است.[۳۶] امام صادق(ع) در توضیح و بیان میزان‌های قیامت فرموده است:

میزان سنجش در آن روز پیامبران و اوصیای آنها هستند. [۳۷] در روایتی دیگر، میزان قیامت را امیر مومنان و امامان بعد از ایشان معرفی کرده است.[۳۸]

احباط و تکفیر
نوشتار‌های اصلی: احباط و تکفیر
در اصطلاح علم کلام، احباط به معنای آن است که گناه موجب از میان رفتن عبادات و ثواب شود. تکفیر نیز به معنای آن است که عباداتی که انسان انجام می‌دهد، گناهان قبلی‌اش را بپوشاند و از بین ببرد. بیشتر متکلمان معتزلی، طرفدار مسئله «‌احباط‌» و «‌تکفیر‌» هستند، ولی امامیه آنرا با ادله نقلی و عقلی باطل می‌داند. [۳۹] بر اساس دیدگاه شیعیان، انسان زمانی مستحق پاداش و یا مجازات می‌شود که با انجام کاری دیگر، اثر آنرا از بین نبرد. بنابراین، اگر مثلا انسان به فقیری کمک کرد اما بر او منت بگذارد، اثر این کار خوبش را از بین برده است. یا اگر کافر یا مشرک باشد ولی قبل از مرگ، ایمان بیاورد، او اثر این کفر خود را از بین برده است و به واسطه کفر قبلی، عذاب نمی‌شود. اما خود آن عمل خوب یا بد اولی از بین نمی‌رود بلکه تنها اثر آن است که از بین می‌رود. [۴۰] دلیل بطلان احباط و تکفیر در این است که هم از نظر عقلی، این کار مصداق ظلم است، علاوه بر اینکه، بر اساس آیات قرآن کریم، هیچ کار خیر و شر انسان از بین نمی‌رود، هرچند به اندازه ذره‌ای باشد:[۴۱]

فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُ وَ مَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ‏ (ترجمه: پس هر کس هم وزن ذرّه‏‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند و هر کس هم وزن ذرّه ‏ای کار بد کرده آن را می‌بیند.)[ زلزال–۷-۸.]
بنابراین بر خلاف نظر معتزله، هیچ کار انسان از بین نمی‌رود و انسان در روز قیامت، تمام اعمال خود را به عینه می‌بیند، به خصوص بر اساس دیدگاه تجسم اعمال، آنچه به شخص نشان داده می‌شود خود اعمال اوست نه پرونده اعمالش.

پل صراط
نوشتار اصلی: پل صراط
بر اساس متون و منابع اسلامی، صراط، نام پلی است بر دوزخ و در مسیر بهشت که همه انسان‌ها از روی آن عبور می‌کنند؛ افراد نیکوکار و درست کاران از آن به سرعت می‌گذرند و بدکاران از پل سقوط کرده و به جهنم سرازیر می‌شوند. در برخی روایات، سرعت عبور مردم از این پل وابسته به میزان ایمان، اخلاص و اعمال صالح آنان دانسته شده است. [۴۲] پیامبر اکرم(ص) در وصف این پل فرمود: بر دوزخ پلی است، باریک‏تر از مو و تیزتر از شمشیر![۴۳]

در روایتی دیگر از آن حضرت نقل شده: در قیامت، هنگامی که صراط، روی جهنم قرار داده شود، تنها کسانی از آن عبور می‌‏کنند که اجازه‏ داشته باشند و آن اجازه، ولایت علی بن ابی ‏طالب باشد.[۴۴]

 


جستارهای وابسته
معاد
برزخ
بهشت
جهنم
نامه اعمال
تجسم اعمال
میزان اعمال
پل صراط
احباط
تکفیر
اشراط الساعه
گواهان قیامت
پانویس
 
مكارم شيرازى، معاد در قرآن، ج۵، ص۳- ۵ و ص۱۲۲- ۱۲۳.

سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۹۷۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۰۳۳.

سوره حاقه، ۱۴؛ سوره واقعه، آیه۵ و ۶.

سوره انفطار، آیه۳؛ سوره تكوير، آیه۶.

سوره حج، آیه ۱ و ۲؛ سوره زلزال، آیه۱ و ۲.

سوره شمس، آیه۱ و ۲.

سوره مرسلات، آیه۸.

سوره انفطار، آیه۲.

سوره انشقاق، آیه۱؛ سوره نبأ، آیه۱۹.

سوره زمر، آیه۶۸؛ سوره نمل، آیه۸۷.

مکارم شیرازی، ج۷، ص۴۳.

سوره سجده، آیه۵.

سوره معارج، آیه۴

طوسی، امالی، ص۱۱۰.

سوره فاطر، آیه۱۸.

قمی، ج۲، ص۴۴۰.

سوره تکویر، آیه۸ و ۹.

سوره قصص، آیه ۶۵.

سوره تکویر، آیه۸ و ۹.

هاشمی، پرسمان قرآنی، معاد، ص۱۲۱.

طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۵۰-۵۱

کلینی، ج۱، ص۱۱.

ر.ک، هاشمی، ص۱۲۵.

سوره انعام، آیه۳۸؛ سوره تکویر، آیه۵

طبرسی، مجمع ‏البیان، ج۴، ص۴۹.

سوره نساء، آیه۹۸

سوره حاقه، آیه۱۹ و ۲۵؛ سوره انشقاق، آیه۷ و ۱۰

سوره نساء، آیه۷۹؛ سوره عنکبوت، آیه۵۲؛ سوره نساء، آیه۱۰۵.

سوره نساء، آیه۴۱.

سوره توبه، آیه۱۰۵.

سوره ق، آیه۲۱.

سوره زلزال، آیه۴ و ۵.

سوره نور، آیه۲۴.

کلینی، ج۲، ص۵۲۳.

تهرانی، ج۸، ص۱۵۷.

هاشمی، ص۱۳۷.

مجلسی، بحار الانوار، ج۷، ص۲۵۱.

مجلسی، بحار الانوار، ج۷، ص۲۵۲.

حلی، کشف المراد، ص۲۷۲-۲۷۳.

ر.ک: شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۱۹۳.

حلی، کشف المراد، ص۲۷۲.

صدوق، امالی، مجلس ۳۳.

محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج۵، ص۳۴۸

مجلسی، بحار الانوار، ج۸، ص۶۸، ح۱۱.
 
منابع
اين مقاله، اقتباسی آزاد از مقاله قیامت پرسمان قرآنی معاد، تالیف علی هاشمی است.

تهرانی، محمد حسین، معاد شناسی، مشهد، نور ملکوت، ۱۴۲۳ق.
حلی، کشف المراد، تعلیقه: جعفر سبحانی، قم، موسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۲ش.
صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
طبرسی،، مجمع ‏البیان، تحقیق: محمد جواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافه، ۱۴۱۴ق.
طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد فیم یتعلق بالاعتقاد، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۶ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تصحیح: موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، نشر کومش، ۱۳۷۳ش.
فیض کاشانی، محمد، علم الیقین، قم، نشر بیدار، ۱۴۱۸ق.
مجلسی، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
محمدی ری شهری، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۴ش.
مکارم شیرازی، ناصر، معاد در قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
هاشمی، علی، پرسمان قرآنی معاد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۴ش.

نظر دهید »
انتخاب درست برای فرزندان خود
توسط محدثه شكوهي in آموزش صحیح نماز

نظر دهید »
هدف خداوندمتعال ازخلقت انسان چه بود
توسط محدثه شكوهي in آموزش صحیح نماز

رهروان ولایت ـ یکی از مهم‌ترين سوالاتى كه از قدیم الایام تا به حال ذهن بشر را به خود مشغول کرده است، اين است كه به راستی خداوند متعال ما را براى چه آفريد؟ و هدف آفرينش انسان و آمدن به اين جهان چه بود؟ قرآن کریم در بیانی بسیار زیبا در رابطه با «هدف از خلقت» می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون [سوره الذاريات/56] من، جن و انس را نيافريدم جز براى اين‌كه عبادتم كنند.(و از اين طريق تكامل يابند و به من نزديك شوند) بدون شك هر فرد عاقل و حكيمى كه كارى انجام می‌دهد، هدفى براى آن در نظر دارد، و از آن‌جا كه خداوند از همه عالم‌تر و حكيم‌تر است، اين سوال پيش می‌آيد كه او چرا انسان را آفريد؟ آيا كمبودى داشت كه با آفرينش انسان بر طرف می‌شد؟ آيا نيازى داشته كه ما را براى پاسخ‌گويى به آن نیاز آفريده باشد؟ از طرفی می‌دانیم که وجود خداوند متعال از هر جهت كامل بوده و جمیع کمالات را دارد و غنى بالذات است. پس طبق مقدمه اول بايد قبول كنيم كه او هدفى داشته و طبق مقدمه دوم بايد بپذيريم كه هدف او از آفرينش انسان چيزى نيست كه سودی برای خود او داشته باشد و بازگشتش به ذات مقدس باشد. بنابراین بايد اين هدف را در بيرون ذات او جستجو كرد، هدفى كه به خود مخلوقات باز می‌گردد و مايه كمال خود آن‌ها است. از طرفی می‌بینیم که در آيات قرآن، تعبيرهاى مختلفى درباره هدف آفرينش انسان وجود دارد؛ يك جا می‌فرماید: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا [ملک/2] او كسى است كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را آزمايش كند که كدام یک بهتر عمل می‌كنيد». در اين‌جا مساله آزمايش و امتحان انسان‌ها از نظر «حسن عمل» به عنوان يك هدف معرفى شده است. در آيه‌ای ديگر می‌فرماید: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً [طلاق/12] خداوند كسى است كه هفت آسمان را آفريده و از زمين نيز مانند آن خلق كرده است، فرمان او در ميان آن‌ها نازل می‌شود تا بدانيد خداوند بر هر چيز توانا است، و علم او به همه موجودات احاطه دارد». در اين‌جا «علم و آگاهى از قدرت و علم خداوند» به عنوان هدفى براى آفرينش آسمان‌ها و زمين (و آن‌چه در آن‌ها است) ذكر شده است. در آيه‌ای ديگر آمده: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم [هود/118] اگر پروردگارت می‌خواست همه مردم را امت واحد قرار می‌داد، ولى آن‌ها همواره مختلف‌اند- مگر آن‌چه پروردگارت رحم كند، و براى همين (رحمت) آن‌ها را آفريده است». بر طبق اين آيه رحمت الهى هدف اصلى آفرينش انسان است. اما آيه مورد بحث، تنها روى مساله عبوديت و بندگى تكيه می‌كند، و با صراحت تمام آن‌را به عنوان هدف نهايى آفرينش جن و انسان معرفى می‌کند. با اندكى تامل در مفهوم اين آيات و مشابه آن، می‌توان گفت: هيچ تضاد و اختلافى در ميان آن‌ها نيست، در واقع بعضى هدف مقدماتى و بعضى متوسط و بعضى هدف نهايی‌اند و بعضى نتيجه آن. هدف اصلى همان «عبوديت» است كه در آيات مورد بحث به آن اشاره شده و مساله «علم و دانش» و «امتحان و آزمايش» اهدافى هستند كه در مسير عبوديت قرار می‌گيرند و «رحمت واسعه خداوند» نتيجه اين عبوديت است. به اين ترتيب روشن می‌شود كه انسان براى عبادت پروردگار آفريده شده‏ است. «عبد» از نظر لغت عرب به انسانى می‌گويند كه سر تا پا متعلق به مولا و صاحب خود است، اراده‌‏اش تابع اراده او و خواستش تابع خواست اوست. در برابر او مالك چيزى نيست و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمی‌دهد. بنابراين، «عبوديت» نهايت اوج تكامل يك انسان و قرب او به خداوند متعال است. اين است هدف نهايى آفرينش بشر كه خدا براى وصول به آن، ميدان آزمايشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده و نتيجه نهائي‌اش نيز غرق شدن در اقيانوس «رحمت» اوست. در نتیجه: او چشمه‌‏اى است فياض و مبدئی‌است نعمت‏‌آفرين كه موجودات را در كنف حمايت خود می‌گيرد و آن‌ها را پرورش داده، از نقص به كمال می‌رساند و اين است هدف واقعى عبوديت و بندگى بنی آدم و اين است فلسفه عبادات و نيايش‌هاى انسان، همه آن‌ها كلاس‌هایی‌ است برای تربيت و تكامل انسان. به اين ترتيب نتيجه می‌گيريم كه هدف آفرينش انسان پيشرفت و تكامل اوست. در اين‌جا سوالى پيش می‌آيد، و آن این‌که اگر هدف خلقت جود بر بندگان است و اين جود از طريق تكامل انسان‌ها به دست می‌آید، چرا خداوند جواد و كريم، از آغاز بندگان را كامل نيافريد، تا همه آن‌ها در جوار قرب او جاى گيرند و از بركات نزديكى به ذات پاكش بهره‌مند شوند؟ جواب اين سؤال روشن است، تكامل انسانى چيزى نيست كه بتوان آن‌را به «اجبار» آفريد، بلكه راه طولانى و درازى است كه انسان‌ها بايد با پاى خود آن‌را طى كنند و با اراده و تصميم و افعال اختيارى خويش، آن‌را بپیمایند؛ آيا اگر از كسى به اجبار و با زور سرنيزه مبلغ هنگفتى براى ساختن يك بيمارستان بگيرند، اين عمل او ارزشی دارد؟ مسلما نه، امّا اگر به اراده و ميل خويش، حتى يك ريال به چنين هدف مقدسى كمك كند به همان نسبت راه كمال اخلاقى را پيموده است. از اين سخن چنين نتيجه می‌گيريم كه خداوند بايد با اوامر و تكاليف و برنامه‌‏هاى تربيتى كه وسيله پيامبران او و نيروى عقل ابلاغ می‌شود، اين مسير را براى ما مشخص كند، و ما با اختيار و اراده خويش اين راه را بپيمایيم. سوال ديگرى که مطرح می‌شود این است که به راستی هدف از اين تكامل چيست؟ پاسخ اين سوال نيز با اين جمله روشن می‌شود كه تكامل، هدف نهايى يا به تعبير ديگر «غاية الغايات» است. با یک مثال این مساله را توضیح می‌دهیم، اگر از محصلى سوال شود هدف او از درس خواندن چیست؟ طبیعتا خواهد گفت: براى اين‌كه به دانشگاه راه يابم. باز اگر سوال كنيم دانشگاه را براى چه می‌خواهى؟ خواهد گفت: براى اين‌كه دكتر يا مهندس یا… شوم. اگر بپرسیم مدرك دكترا و مهندسى را براى چه می‌خواهى؟ خواهد گفت: براى اين‌كه هم آدم مثبتى برای جامعه باشم و هم درآمد خوبى داشته باشم. باز اگر بپرسید: درآمد خوب را براى چه می‌خواهى؟ خواهد گفت: براى اين‌كه زندگى آبرومند و خوبی داشته باشم. سرانجام می‌پرسيم زندگى مرفه و آبرومند را براى چه می‌خواهى؟ در اين‌جا می‌بينيم لحن سخن او عوض می‌شود و می‌گويد: خوب، براى اين‌كه زندگى مرفه و آبرومندى داشته باشم، يعنى همان پاسخ سابق را تكرار می‌كند. اين دليل بر آن است كه او به پاسخ نهايى، و به اصطلاح به «غاية الغايات» كار خويش رسيده است كه ماوراى آن پاسخ ديگرى وجود ندارد، و هدف نهايى را تشكيل می‌دهد. در زندگى معنوى نيز مطلب همين‌گونه است، وقتى گفته می‌شود آمدن انبياء و نزول كتب آسمانى و تكاليف و برنامه‏‌هاى تربيتى براى چيست؟ می‌گویيم: براى تكامل انسانى و قرب به خدا. اگر سوال كنند تكامل و قرب پروردگار براى چه منظورى است؟ می‌گویيم براى قرب به پروردگار، يعنى اين هدف نهايى است و به تعبير ديگر ما همه چيز را براى تكامل و قرب به خدا می‌خواهيم امّا قرب به خدا را براى خودش (يعنى براى قرب به پروردگار).[1] در حديث زیبایی از امام صادق(عليه‌السلام) نیز آمده است: امام حسين(علیه‌السلام) در برابر اصحابش چنين فرمود: «خداوند بزرگ، بندگان را نيافريده مگر به خاطر اين‌كه او را بشناسند، هنگامی‌كه او را بشناسند عبادتش می‌كنند و هنگامی‌كه بندگى كنند، از بندگى غير او بی‌نياز می‌شوند».[2] ————————– [1]. بر گرفته از تفسير نمونه، ج‏22، ص398- 386. [2]. علل الشرایع، ج1، ص 9.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
آخرین مطالب
  • حدیث 
  • نهج‌البلاغه 
  • دروغگو 
  • حدیث
  • دهه ای کرامت
  • والدین 
  • امام زمان عج
  • زندگی 
  • بندرعباس 
  • اسکله ای شهید رجایی 
آخرین نظرات
  •  
    • شهیدحسین شکوهی
    در اهمیت درختکاری در اسلام
  •  
    • شهیدحسین شکوهی
    در چگونه باحضورقلب نمازبخوانیم
  • بدیلی در اهمیت درختکاری در اسلام
  • كوثر  
    • "مدرسه علمیه کوثر علی آباد"
    در نشانه های سبز
  • دهسنگی  
    • می نویسم به یاد شهید آوینی
    در چگونه باحضورقلب نمازبخوانیم
  •  
    • بهارسمنان
    در نماز
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
شهیدحسین شکوهی
جستجو
موضوعات
  • همه
  • آموزش صحیح نماز
  • اذان و اقامه نماز
  • بدون موضوع
  • نماز آیات
  • نماز جمعه
فیدهای XML
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان